Sunday, April 02, 2006

امروز ديگه بهاره!
دل منم لک زده برای يه فص شش و يک!



از ميان رنگ های مبهم دل،هديه ی بهار، يکی دو قطره ی آبی و صورتی رنگ بود، که در انتظار شکوفاييی، در دستهايم آرام گرفته اند؛ وقتی دردناک ترين آرامش تنها نسيم خوشبويی است که بی کلام لبخند می زند... گويی بخواهد سرنوشت تنهايی ام را به بازی بگيرد.
زمزمه ی يک اميد در تن همان " من "ی زنده است که چشم به راه تو است؛
در دستهايم دو قطره رنگ
در چشمانم دو قطره اشک،
در دلم ستاره ايست
و سکوت يک شب بی خواب

تا بشکفد اميد عاشقانه تر زيستن!



........................................................................................

Home

online